امیدهایـــ واهیـــ ...

ارسال‌کننده : رهسپار در : 87/1/11 3:9 عصر

این‌بار درست به نظر می‌رسد.
این فروافتادن از گذشته‌های دور با اوست.
می‌گویند :
خود را نگران بلایی که نیامده‌است مکن!
با حرف‌های دل‌فریب ذهنش را از تعجب سرشار می‌سازند.
می‌گویند :
این‌بار دیگر درست به نظر می‌رسد.
توبه کن! بازگرد! این‌بار راه تازه‌ای پیدا شده است!
روز خوبی برای زنده‌ماندن است.
و این‌گونه می‌شود که نوری آرامش‌بخش در انتهای دالان زندگی‌اش نمایان می‌شود.
اما به زودی می‌فهمد آن تنها قطاری‌ست باری‌ ، که در راهش ظاهر شده‌است.
به نظر درست نمی‌رسد و تمام پازل‌های آرزوهایش فرو می‌افتند.

پ.ن.1: شبدر بی‏برگ!




کلمات کلیدی :

سفر به ابهر - ماسوله

ارسال‌کننده : رهسپار در : 87/1/9 3:52 عصر

گشت و گذار در طبیعت شهر ابهر
















سفر به شمال ایران و ماسوله


























پ.ن.1: به هر کجا بروی ، جز خدا چیزی را ملاقات نمی‌توان کرد.

پ.ن.2: خدا همان است که پیش روی ماست.

پ.ن.3: تنها خدا است که موقت نیست.

پ.ن.4: عکس‏هایی تکراری هم بود که در مطلبی برای سفر پاییزی به ماسوله گذاشته بودم.  در این‏جا نگاه کنید.

مطلب قبلی




کلمات کلیدی :

انتظار ...

ارسال‌کننده : رهسپار در : 87/1/9 12:17 عصر

انتظارهای شبانه‏ای هست.

برای کدامین عشق؟

هنوز کسی نمی‏داند!


مطلب قبلی




کلمات کلیدی :

عشقـــ و انتخابـــ ...

ارسال‌کننده : رهسپار در : 87/1/4 12:11 عصر

و شما عشق و علاقه‏ای را که جوانی مرا می‏سوزاند نمی‏دانید. از فرار ساعات به‏خشم می‏آیم. لزوم انتخاب همیشه برایم تحمل‏ناپذیر است. انتخاب کردن در نظر من عبارت‏از برگزیدن یک چیز نیست. بلکه پس‏زدن آن‏چیزی‏ست که برنمی‏گزینم.
آرزوهای من ناچارند هر یک به‏حق دیگری تخطی کنند و من هرگز جز برگزیدن «این» یا «آن» کاری نمی‏کنم. اگر «این» را برگزینم ، بی‏درنگ به «آن دیگر» حسرت می‏برم. و از این رو بیشتر اوقات بی‏این‏که جرات اقدامی داشته‏باشم ، گیج و بازو گشاده ، از ترس می‏مانم که اگر بازوانم را برای گرفتن چیزی ببندم جز «یک چیز» را برنگزیده‏باشم.
به‏چنگ آوردن!
انتخاب کردن یعنی جاودانه از همه متاع‏های دیگر چشم پوشیدن. و از این‏جاست که نسبت به «هرگونه تعلق‏خاطری» بر روی زمین ، اندکی نفرت در من راه می‏یابد. از ترس این‏که مبادا بی‏درنگ جز همان یک‏چیز به من متعلق نباشد.
پ.ن.1 : آه ای متاع‏ها و ای زاد و توشه‏ها! و ای انبوه عشق! چرا بی‏تلاش به‏چنگ نمی‏آیید؟
پ.ن.2 : و من می‏دانم که ثروت‏های این جهانی پایان‏پذیرند. گرچه مدام بتوان جایشان را پر کرد.

مطلب قبلی




کلمات کلیدی :

بهاری ماندگار ...

ارسال‌کننده : رهسپار در : 87/1/1 11:48 صبح

با حضورت شعله ور کن شمع خاموش دلم رو
با قدم هات تازه تر کن نبض احساس دلم رو
میشه از شوق ِ حضورت گریه کرد تمام شب رو
تا رسیدن به نگاهت خسته کرد نگاه غم رو
میشه با شهاب ِ چشمات خط کشید فاصله ها رو
رد شد از هوای تردید زنده کرد عاطفه ها رو
واسه لمس داغ ِ عشقت میشه گم کرد لحظه ها رو
پر کشید تو آسمونت تازه کرد ترانه ها رو
آره میشه با تو میشه خنده کرد گلایه ها رو
میشه با گرمای قلبت موندنی کرد این بهارو
پ.ن.1 : بهار آمد و گیاهانی که بیش‌از یک‌سال دوام نمی‌آرند ، گل‌های زودشکن خود را با شتاب برمی‌آورند. تنها، یادِ خوشی‌ها حاکی از خوشبختی ما نیست! آدمی در سراسر حیات خویش جز یک بهار ندارد.




کلمات کلیدی :

چند خطـــ تکراریــــ !

ارسال‌کننده : رهسپار در : 86/12/20 5:52 عصر

در زندگی باید مقاوم و صبور بود. نباید با هر اتفاقی از دنیا قهر کرد و شکست را پذیرفت.
زندگی مملو از لحظات زیبا و نیکو و در عین حال پر از ناکامی ها و شکست هاست.
نباید همچون بیدی باشیم که با هر بادی به لرزه می افتد.

بهترین چیز در زندگی آدم همانا امید و انگیزه است که در هر حال باید همراه او باشد. حتی در هنگام بدترین اتفاق ها! آن گاه او می تواند به کمک همین امید و انگیزه ناکامی ها را تبدیل به کامیابی کند!




کلمات کلیدی :

بیـــــ ‏خوابیـــــ!

ارسال‌کننده : رهسپار در : 86/12/2 1:25 صبح

شب‏هایی هست که مرا خواب نمی‏برد؛ انتظار ، انتظار ، تب‏ها و لحظه‏های جوانی در گذر! و عطشی جان‏کاه برای هرچه‏که گناه می‏نامند. انتظارهایی بیهوده را در بستر خواب می‏جویم بی‏آن‏که بدانم انتظار چیست؟ با اندامی خسته ، گاه از ورای شهوت تن ، چیزی را هم‏چون شهوتِ نهفته‏تری می‏یابم. حس غریبی از دور دست‏ها ...




کلمات کلیدی :

اندیشه‏ی لیاقتــــ - مانع بزرگ روح!

ارسال‌کننده : رهسپار در : 86/11/30 6:54 عصر

ای امیال و آرزوها! ، آیا فرسوده نخواهید شد؟

این شهوت‏ ناچیز را که می‏گذرد چگونه می‏توان رام نمود؟

ای داشته‏ها و خواسته‏ها! آی اندیشه‏ی «لیاقت»! با شما چه باید کرد؟ ، آخر چه می‏خواهید؟ ، آیا شما را خستگی فرا نمی‏گیرد؟!

 

 

 

 

پ.ن.1: بخت خواب‏آلود من بیدار خواهد شد مگر ...




کلمات کلیدی :

ای بهار ...

ارسال‌کننده : رهسپار در : 86/11/29 10:17 عصر

بهار نزدیک است...
گیاهانی که بیش‌از یک‌سال دوام نمی‌آرند ، گل‌های زودشکن خود را با شتاب برمی‌آورند...
تنها، یادِ خوشی‌ها حاکی از خوشبختی ما نیست!
آدمی در سراسر حیات خویش جز یک بهار ندارد و شکفتن آن، حقیقتی‌ست که هدف ماست!


کلمات کلیدی :

بیگانه‏پرستی!

ارسال‌کننده : رهسپار در : 86/11/28 12:26 صبح

Tehran Metro Welcoming You

.

.

.

Thank You For Taking Tehran Metro...

 

پ.ن.1: در کدنویسی قالب وبلاگ مشکلی داشتم که این مشکل را با پشتیبانی فنی پارسی بلاگ مطرح کردم، نه تنها خیلی سریع جواب دادند، بلکه خودشان قالب را درست کردند! تشکر می‏کنیم!

پ.ن.2: یک غزل انتخاباتی از ابوالقاسم حالت : (ارسال شده توسط مختار) ، چاپ شده در هفته نامه توفیق در سالهای 1339 و 1343 با امضای "خروس لاری." :

 

دعایت می‏کنم
از برای رای هی مدح و ثنایت می‏کنم
رای چون دادی به من دیگر رهایت می‏کنم
با سجل مرده هایت چون مرا ‏کردی و‏کیل
می خرم خرما و خیر مرده هایت می‏کنم
جمعی از چاقو‏کشان هم حامی من بوده اند
وقت اگر ‏کردم بدان‏ها آشنایت می‏کنم
تا نپنداری و‏کالت خودپسندم ‏کرده است
گر مرا مهمان ‏کنی، سر در سرایت می‏کنم
چون تو بهرم جسته ای این پیشه ی پر سود را
پول می‏گیرم از این راه و دعایت می‏کنم
چون برای خاطر من پاره ‏کردی ‏کفش خویش
گیوه ی ایام فقرم را به پایت می‏کنم
داده ای یک رای و داری در عوض صد انتظار
من تعجب راستی از اشتهایت می‏کنم
دردها داری آه از درمان آن‏ها عاجزم
لیک گاهی سرقت از پول دوایت می‏کنم
تا تو را مسکین نسازم خود نخواهم شد غنی
زین جهت باید ببخشی گر گدایت می‏کنم
هیچ نشناسم تو را تا انتخابات دگر
دور دیگر چون رسد، از نو صدایت می‏کنم




کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4   5   >>   >