خوب یا بد؟
چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم
گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم
ز کشاکش چو کمانم به کف گوش کشانم
قدر از بام درافتد چو در خانه ببندم
مگر استاره چرخم که ز برجی سوی برجی
به نحوسیش بگریم به سعودیش بخندم
به سماء و به بروجش به هبوط و به عروجش
نفسی همتک بادم نفسی من هلپندم
نفسی آتش سوزان نفسی سیل گریزان
ز چه اصلم ز چه فصلم به چه بازار خرندم
نفسی فوق طباقم نفسی شام و عراقم
نفسی غرق فراقم نفسی راز تو رندم
نفسی همره ماهم نفسی مست الهم
نفسی یوسف چاهم نفسی جمله گزندم
نفسی رهزن و غولم نفسی تند و ملولم
نفسی زین دو برونم که بر آن بام بلندم
بزن ای مطرب قانون هوس لیلی و مجنون
که من از سلسله جستم وتد هوش بکندم
به خدا که نگریزی قدح مهر نریزی
چه شود ای شه خوبان که کنی گوش به پندم
هله ای اول و آخر بده آن باده فاخر
که شد این بزم منور به تو ای عشق پسندم
بده آن باده جانی ز خرابات معانی
که بدان ارزد چاکر که از آن باده دهندم
بپران ناطق جان را تو از این منطق رسمی
که نمییابد میدان بگو حرف سمندم
پ.ن.1: خدا پدر و مادر مولانا را بیامرزاد.
پ.ن.2: بالاخره بلاگِ خواهرم بهروز شد! در واقع به راه افتاد:
«بودای وجودم شکفته تمام بذرهای عشق در خونم ریشه دوانده ...»
حتماً سر بزنید : ذره ای در باد
پ.ن.3: وسطِ ظهر حلولِ ماه رو اعلام کردند. یکی از آگاهان گفت : «این عزیزان دارند جوانها را زیر پایشان له میکنند ، و انگار آنها را نمیبینند، دیدن هلال به آن ظریفی و کوچکی که ...»
پ.ن.4: رضا چه خبر؟ «دو ترم تعلیق» ، علی تو چیکار میکنی؟ «محرومیت از تحصیل»! ، محمد تو چی شدی؟ «یه ترم تعلیق با احتساب...» ، مسعود احضاریت چی شد؟ «صفر شدنِ نمرههای ترم قبل یا...».
اصلاً احساسِ خوبی ندارم! نمیدونم چه بلایی دارن سر ما میآرن.
پ.ن.5: شما میدونید این دوستان سکولار من چرا روزه میگیرن؟!
کلمات کلیدی :