درد پایـیــز ...
حالا میفهمم که از دههی 40 به بعد، چرا شعرای اعتراضآمیز در قالب عاشقانه سروده میشدن.
تو رگ خشک درختا، درد پائیز میگیره
بارون نم نمک آروم، روی جالیز میگیره
دیگه سبزی نمیمونه، همه جا برگای زرده
دیگه برگا نمیرقصن، رقص پائیز پر درده
گرمی دستای من کم شده دستاتو بده
دستای سرد منو گرم بکن، باد پائیز سرده
آفتاب تنبل پائیز دیگه قلبش سرده
بازی ابرا با خورشید منو آروم کرده...
کلمات کلیدی : درد پاییز. کوروش یغمایی