آخه آدم دردشو به كي بگه؟
انقدر سر اين مسايل حرص مي خورم كه نگو
جمعه صبح مي گم مهم نيست كي به كيه! مهم نيست اتاق و زهرمار و... فلان جا رو ببينيد يه مشت آدم... هستند اما كاراشون مرتبه بيايد دسته جمعي تميزش كنيم و يه فعاليت منسجم دسته جمعي راه بندازيم...برادر جات خالي هر چي خواستن بهم گفتن!
به دبير شوراي هماهنگي مي گم بگو اينجا رو مرتب كنن مي گه بهشون برمي خوره مي گم عيبي نداره از خود من شرع كن بگو فلاني بيا اين كار و كن با هم شروع مي كنيم آشغالها رو هم حتي جمع كنيم بعدش اونار صدا كرديم كه نگن چرا به ما گفتيد به ما مي گيد بالا چشمتون ابرو
خانومه! دبير كانونشون به من مي گه: به شما اگه بگن درسته نه به مااااااااااا
عصر خير سرمون جمعشون كرديم راجع به اون گروه بي سر و صاحاب ميقات توجيهشون كنيم اينارو توجيه كرديم اون خانوم.....(كه شده معضل جديد) مي گه چرا دعوت رسمي و شخصي از بنده به عمل نياورديد!
بعد هم به همه ي دوستان اس ام اس هايي با مضمون زير سوال بردن و لگدمال كردن شخصيت من فرستاده.........
![]()
حالا هي خودمو مي كشم بابا كار فرهنگي ....بابا اين طرح اين گوي و اين ميدان حمالي هاشم با خودمون شماها فقط يه ذره به خودتون بيايد......
كاش بچه ها يه ذره توجه كنن يه ذره به خودشون بيان تا اينقدر به طرفداران باطل ميدان ندن تا اين همه سال فعاليت و زحمت و شق رو زر سوال نبرن...