سلاملحظهاي پاک و بزرگ دل به دريا زد و رفت ، با يه پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت.اين رفتن که به اون رفتني که من مي دونم خودتونم مي دونيد و همين طور يه بنده ي خدا ديگه !!! ربط داره؟نوشته ها تون خيلي تغيير کردههنوز هم قشنگ مي نويسيد ولي وقتي مي خوونمشون حس نمي کنم همون م.حسين نوشته انگار يکي ديگه است